واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
در حضورش نیز میگویم، نه غیبت میکنم
*حافظ*
آقای امجد سال هاست بارها ناحق علیه انقلاب و رهبری موضع گرفتند اما اخیرا کار به جایی رسیده است که با حماقت و گستاخی تمام از یک تروریست رسانه ای دفاع می کنند.
حمایت از روح اله زم و شهید خطاب کردن این شخص ، یعنی همان کسی که گرای ترور شهید حاج قاسم سلیمانی را بارها در کانال منحوس آمد نیوز می داد با کدام حجت ؟
کسی که قبل از دستگیری اش معترف بود برای تحریم اقتصادی مردم به دشمن گرا داده و برای موشک های دشمن آدرس و برای ترور سردار دل ها نقشه و مسیر راه شده است.
کسی که برای تخریب و نابودی بیت المال و آدم کشتن در تجمعات دستورالعمل آموزشی ساخت بمبک را منتشر می کرد...
دفاع از یک تروریست رسانه ای که علیه مردم ایران شرارت داشت با کدام استدلال؟؟؟؟
جناب امجد این چند روز تیتر یک رسانه های معاندی شده اید که کمترین خواسته شان ذلت ملت ایران است.
این روزها خواهد گذشت. اما در قیامت با کدام ادب اخلاقی و داشته عرفانی می خواهید در برابر اظهارات ناحق خود پاسخ دهید؟
آخرین منبر شما نشان از عاقبت به شری شماست هرچند امیدواریم خداوند توفیق توبه را نصیب شما فرماید .
دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی
من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم
*حافظ*
(رضایی/ آذر ۹۹)
❗️سوال : شیوه بلاغی یعنی چه ؟
✅ پاسخ 👇 #شیوه_بیان_جمله_در_زبان_فارسی
گروههای سازندهی جمله به دو صورت در پی هم قرار میگیرند :
بله عاقبت حرص و طمع این است ....
💢 معرفی کتاب کمک آموزشی:
نظرات یکنفر خوب است!
نظرات چند نفر خیلی خوب است !
اما نظرات یک گروه عالی عالی است !
«ما یک گروه بودیم »
گروهی «هم دل و هم فکر»
سال گذشته کاری را آغاز کردیم بر پایه خرد جمعی و کار گروهی،
با یاری خداوند و پشتیبانى دبیران ادبیات ایران زمین ، کتابی با عنوان «از صفر تا صد... » تالیف شد.
این کتاب حاصل اندیشه و آرای دبیران ادبیات بود.
دبیرانى با تجربه از سراسر ایران زمین که در محفلی مجازی برای هم فکری و هم اندیشی گرد هم جمع شده بودیم.
خرداد ۹۸ این کتاب رونمایی شد. کمتر از ۴۸ ساعت چاپ اول این کتاب تمام شد.
شگفت زده از این استقبال و شرمنده ی محبت شما خوبان شدیم.
🔴اینک چاپ مجدد کتاب با ویرایش جدید بر اساس ۹۸ فارسی( ۳ )در هفته اول مهر ماه منتشر خواهد شد.
✳️ کتاب « از صفر تا صد ...»
در ۳ بخش تنظیم شده است:
1⃣ تحلیل درس :
درسنامه، تحلیل سطر به سطر درس ها در سه قلمرو ، پاسخ به کارگاههای متن پژوهی
2⃣ آزمون:
نمونه سوالات تستی و تشریحی در پایان هر درس و هر فصل
نمونه سوالات نهایی نوبت خرداد ماه و دی ماه
3⃣ بخش پیوست برای آمادگی در کنکور سراسری :
جزوه کامل دستور
جزوه کامل آرایه های ادبی
تاریخ ادبیات
درپی درخواست عده ای از دانش آموزان و همکاران اسامی مولفان کتاب "از صفر تا صد " خدمت شما گرامیان اعلام می گردد. این کتاب نوشته ی بهترین و مجرب ترین دبیران گروه ادبیات ایران است و اسامی صرفا جهت معرفی به اعضا ارائه می گردد وزحمات تک تک این بزرگواران قابل تقدیر است .
💢آقایان:
استادحسین طریقت
استاد شهاب الدین رهنما
استاد منصور صالح نیا
استاد جعفر میرزایی
استاد مجید دلیری
اقای دکترسید سعید میر معینی
استاد سید احسان حسینی
استاد سعید رضائی
آقای دکتر احمد بهزادی
💢خانمها:
خانم فرحناز حسینی
خانم دکتر مهری امینی ثانی
خانم مهشید داودی
خانم دکتر اشرف روشندل پور
خانم آزاده کبیر
خانم فاطمه افضلی
خانم نسرین رفیعی
خانم فاطمه عباسی
خانم دکتر یسرا طهماسبی زاده
خانم دکتر فاطمه اسدی
خانم فاطمه بزی
خانم ثریا نصرت آبادی
خانم سهیلا محسنی
خانم دکتر شیوا روحی فر
خانم الهه زکی زاده
خانم زهرا غریب زاده
خانم لیلا رحمانی
خانم مژگان مهبودی
🌿🌿🌿🌿🌿🌿
با تشکر از دیگر مدیران گروه وهمکارانی که اگرچه مولف کتاب نبودند اما در تحلیل های اولیه ی کتاب همراه ما بودند و نظرات خود را از ما دریغ نفرمودند:
آقای دکتر صادقلو
استاد دلاور حسین پور
استاد سیف الله عسگری
استاد اصغر بهرامی
استاد اسماعیل محمد زاده
استاد شهریار قبادی
خانم زهرا ملا زاده
خانم منیر سالاری
خانم زهرا قدیریان
🌿🌿🌿🌿🌿
در انتهای کتاب نیز اسامی همکارانی که در کارگاههای دروس اصلی سال ۹۷ در گروه حضور داشته اند جهت تشکر آورده شده است .
با سپاس فراوان از همه ی این استادان بزرگ و گرامی .
بار الها چقدر در گرداب دنیا غرق شده ایم...غافل از روزی که باید به خدا پاسخ بدهیم . نمی دانم اگر اکنون امام عصر (ع) ظهور کند، چه جوابی به او خواهیم داد . حقیقتا غیر از شرم و خجالت از حضور خود در این دنیا و از اینکه خود را شیعه و منتظر نامیدیم اما فقط ادای شیعه ها را در آوردیم، پاسخی نخواهیم داشت.
نمی دانم چه جوابی خواهم داد ...اما می دانم، می دانم که اگر بیاید دیگر کسی به کسی ظلم نخواهد کرد. می دانم که دیگر کسی گران فروشی و کم فروشی نخواهد کرد . می دانم که دیگر اینگونه نخواهد بود...
بسم الله الرحمن الرحیم🌹🌷
سلام🌸🌸🌸
ساده زیستی، قناعت، کم هزینه و پرکار بودن در نظام اسلامی ارزشی والا محسوب میشود و پیشوایان معصوم(ع) کسانی را که ساده زیست، قانع، کم هزینه و پرکار بودند، به بزرگی یاد کرده و ستوده اند.
📚در کتاب تاریخ یعقوبی خواندم ، وقتی امیرالمومنین (ع) به عیادت «صعصعه بن صوحان» رفت، به او فرمود: «همانا تو تا آنجا که دانسته ام یاوری نیکو و کم هزینهای»(تاریخ یعقوبی، ج2، ص204)
✍در کتاب الاختصاص نقل شده هنگامی که «زید بن صوحان» ـ یکی از اصحاب رسول خدا (ص) و یاران باوفای علی(ع) ـ در میدان پیکار «جمل» به شهادت رسید، چون علی (ع) بالای سر او نشست، همین ارزش والا(ساده زیستی) را در او یادآور شد و فرمود: «خداوند تو را رحمت کند ای زید که به راستی کم هزینه و پر کار بودی»(الاختصاص، ص79).
بدین ترتیب امیرمومنان(ع) از میان همه کمالات، کم هزینه و پرکار بودن آنان را مطرح میسازد تا جایگاه ارزشی آن مشخص گردد. مطابق فرمایش حضرت علی(ع)، هر چه میل به دنیا افزوده شود، تجمل و تشریفات افزون میشود و شهوات سیری ناپذیر آدمی بدین امور دامن میزند: «من کثرت شهوته ثقلت مونته؛ هر که شهوتش افزون شود، خرجش افزون. گردد»(غررالحکم، ج2، ص187).
🔻 پیام آوران الهی که دل به دنیا نبسته و از شهوات رسته بودند، در همه وجوه زندگی پایبند سادگی بودند. امیرالمومنین علی(ع) پیامبر را نمونه ای تمام عیار و کافی معرفی میکند و پیش از آنکه ساده زیستی آن حضرت را توصیف کند، ریشه و اساس و باطن ساده زیستش یعنی زهد و پشت کردن به دنیا و دل نبستن به آن را بیان میکند، زیرا ساده زیستی بدون زهد تظاهری بیش نیست. ساده زیستی آن گاه راستین و حقیقی است که برخاسته از روحی زاهد و پشت کرده به دنیا باشد و گرنه خسران دنیا و آخرت است.
✅🔸 حضرت علی (ع) درباره ساده زیستی پیامبر (ص) در #نهج_البلاغه میفرماید: «او که ـ درود خدا بر وی و خاندانش باد ـ روی زمین غذا میخورد و همچون بندگان مینشست و به دست خود پای افزار خویش را پینه میزد و جامه خود را وصله میکرد و بر چهارپای بیپالان سوار میشد و دیگری را بر ترک خود سوار میکرد، پردهای بر در خانه او آویخته بود که نقش و نگار داشت، به یکی از زنان خود گفت: این پرده را از نظرم پنهان کن که هر گاه بدان مینگرم، دنیا و زیورهای آن را به یاد میآورم. آن حضرت با تمام قلب خویش از دنیا روی گرداند و یاد آن را در وجود خود میراند و دوست داشت که زینت دنیا از او نهان ماند تا زیوری از آن برندارد. دنیا را پایدار نمیدانست و در آن امید ماندن نداشت. پس آن را از وجود خود بیرون کرد و دل از آن برداشت و دیده از آن برگرفت. آری چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد، خوش ندارد بدان بنگرد یا نام آن نزد وی بر زبان رود»
✍📚 #منبع_استخراج (نهج البلاغه، خطبه 160)
درباره ی زلزله اطراف قزوین که در شهریور ماه ۱۳۴۱ به وقوع پیوست داستانی نقل میکنند که واقعا آموزنده است؛
مردی از اطراف قزوین برای کارگری به تهران آمد و پس از اینکه از دسترنج خود مقداری پول ذخیره کرد تصمیم گرفت برای دیدن زن و فرزند به محل اقامت خود بازگردد یکی از دوستانش که او نیز کارگر بود از پس انداز وی با خبر شد و به فکر افتاد که آن را با حیله ای از چنگش درآورد و به همین منظور او را تا قزوین تعقیب کرد کارگر به خانه رفت
شب هنگام که همه خواب بودند دزد طبق نقشه قبلی از طریق بام به درون اتاق رفت و گهواره کودک را خیلی آهسته برداشته , به حیاط منزل برد . سپس بچه را بیدار کرد تا #گریه_کند . پدر و مادر با صدای بچه از خواب بیدار شدند ؛ ولی چون گهواره را در اتاق ندیدند به حیاط دویدند؛ دزد از این موقعیت استفاده کرد و به درون اتاق رفت ولی پس از پیدا کردن پول می خواست از اتاق خارج شود که ناگهان زلزله ی شدیدی در گرفت و دزد با پولها زیر خروارها خاک مدفون شد .
مرد کارگر و زن و بچه هایش خدا را شکر میکردند که جان سالم به در برده بودند و در این فکر بودند که چه کسی این گهواره را به حیاط آورده است؟
تا اینکه وقتی برای بدست آوردن اثاثیه منزل و پولها خاکها را کنار زدند ناگهان مردی را دیدند, در حالی که پولها در دستش بود زیر آوار هلاک شده بود
آنکه سازد مردم آزاری مرام خویشتن
سعی دارد روز و شب بر انهدام خویشتن
هرکه دارد تلخ کامی را روا بر دیگران
تلخ میسازد به دست خویش کام خویشتن
آنکه دامی چید بهر دیگران، دیدیم ما
عاقبت افتاد خود روزی به دام خویشتن
حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی می کنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم، پیدا می کند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم می کند!!!؟
حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری رفت...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمی دهم...!!
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر رفت، پدر دختر با ازدواج موافقت کرد و در مورد اخلاق پسر گفت:
ان شاءالله خدا او را هدایت می کند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت می کند، با خدایی که روزی می دهد، فرق دارد؟؟!!!!...
حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟؟...
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم..
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...!
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...!
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد!!
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...!!
حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه می بینی؟!
گفت آن گونه که همیشه می تواند مچم را بگیرد، اما دستم را می گیرد....
باسمه تعالی
شهادت جانسوز ۲۷ تن از پاسداران انقلاب اسلامی در اثر انفجار انتحاری در اتوبوس پاسداران شهر زاهدان را خدمت آقا امام زمان (عج) ، رهبر انقلاب اسلامی ، عموم ملت ایران ، کارکنان شریف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، جامعه معلمان و فرهنگیان تسلیت عرض می کنم.
اگر به تاریخ نگاه کنیم در ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۵ هم در شهر زاهدان بمبی در نزدیکی یک اتوبوس حامل نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منفجر شد که در پی آن ۱۸ تن از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شهادت رسیدند .
بازهم تاریخ تکرار شد و پاسداران جان بر کف را مظلومانه به شهادت رساندند و این راه حسین است که هنوز هم ادامه دارد ......
به پاسداران وطنم ، به مرزبانان کشورم افتخار می کنم و مطمئنم روزی تقاص این جنایت ها را پس خواهیم گرفت . سپاه پاسخ محکمی به این افراد پست خواهد داد.
سعید رضائی
✍امام صادق(ع)فرمودند:
💠پنج خصلت است که هر کدام از آنها نباشد زندگی انسان ناقص، عقلش زائل و قلب او مشغول خواهد بود:
➊سلامتی بدن؛
➋امنیت؛
➌وسعت رزق؛
➍مونس موافق (همسر؛ فرزند و دوست صالح و نیک )
➎سهل گیری (بی تکلف بودن و ساده زیستی و ترک تشریفات و چشم هم چشمی ها) می باشد.
📚منبع : بحارالانوار،ج۷۱،ص۱۸۶
"مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد."
مقام معظم رهبری
پیرمردی تعریف می کرد: با دختر جوانی ازداوج کردم، اتاق آراسته و تمیزی
برایش فراهم نمودم، در خلوت با او نشستم و دل و دیده به او بستم، شبهای
دراز نخفتم، شوخیها با او نمودم و لطیفه ها برایش گفتم، تا بلکه با من
مانوس گردد و دلتنگ نشود، از جمله به او می گفتم:
بخت بلندت یارت بود
که همنشین و همدم پیری شده ای که پخته، تربیت یافته، جهان دیده، آرام خوی،
گرم و سرد دنیا چشیده، و نیک و بد را آزموده است که از حق همنشینی آگاه است
و شرط دوستی را بجا می آورد، دلسوز، مهربان خوش طبع و شیرین زبان است.
تا توانم دلت به دست آرم - ور بیازاریم نیازارم
ور چو طوطی، شکر بود خورشت - جان شیرین فدای پرورشت
آری خوشبخت شده ای که همسر من شده ای، نه همسر جوانی خودخواه، سست رای،
تند خو، گریزپا، که هر لحظه به دنبال هوسی است و هر دم رایی دارد، هر شب در
جایی بخوابد، و هر روز به سراغ یاری تازه رود.
وفاداری مدار از بلبلان، چشم - که هر دم بر گلی دیگر سرایند
(آری از بلبلها انتظار وفاداری نداشته باش، که هر لحظه روی گلی نشینند و سرود خوانند.)
بر خلاف پیرانی که بر اساس عقل و کمال زندگی کنند، نه بر اساس خوی جهل و جوانی.
ز خو بهتری جوی و فرصت شمار - که با چون خودی گم کنی روزگار
پیرمرد افزود: آنقدر از این گونه گفتار، به همسر جوانم گفتم که گمان بردم
دلش با دلم پیوند خورده، و مطیع من شده است، ناگاه آهی سوزناک از رنج و
اندوه خاطرش بر کشید و گفت: آنهمه سخنان تو در ترازوی عقل من، هم وزن یک
سخنی نیست که از قابله خود شنیدم که می گفت:
زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند، بِه که پیری
زن کز بر مرد، بی رضا خیزد - بس فتنه و جنگ از آن سرا بر خیزد
کوتاه سخن آنکه: امکان سازگاری نبود، و سرانجام بین من و او جدایی رخ داد،
او پس از مدت عده طلاق، با جوانی ازداوج کرد، جوانی که تند خو، ترشرو، تهی دست و
بد اخلاق بود او همواره از این همسر جوانش ستم می کشید و در رنج و زحمت
بود، در عین حال شکر نعمت حق می کرد و می گفت الحمدالله که از آن عذاب الیم
برهیدم و به این نعیم مقیم (ناز و نعمت جاوید) برسیدم و زبان حالش این
بود:
با این همه جور و تندخویی - بارت بکشم که خوبرویی
با تو مرا سوختن اندر عذاب - به که شدن با دگری در بهشت
بوی پیاز از دهن خوبروی - نغز بر آید که گل از دست زشت
با درود
✋ خواهش میکنم نخوانده رد نشوید
خواهرم و برادرم...سلام !
☜نیازی نیست دیگران بدونند که آیاشما در زندگى مشترکت باهمسرت خوشبختی یاخیر....
☜نیازی نیست از غذا یا نوشیدنی خودعکس بگیریم وآن رابه عنوان عکس پروفایل خودقرار دهیم یاآن رابرای گروها بفرستیم
🍬 خانمی که حتى اگر همسرش یک قطعه شکلاتى واسش میاره،ازون عکس میگیره ودر پروفایلش مینویسه: ای تاج سرم.....ازت ممنونم!!!
خب به دیگران چه مربوطه که شما ازهمسرت ممنونی!باش،اما لازمه همه بدونن!؟
جالب اینجاست شایداین همه که ازهمسرت توگروه جلوی بقیه تشکرمی کنی توخونه بابت کارهاش به اندازه ی کافی ازخودش تشکر نکرده نباشی!!
🚫 به نظرتون اسم این رو چیزی جز تفاخر میشه گذاشت؟به کی میخوای پز بدی؟چی رومی خوای به کی اثبات کنی؟
فخر فروشی درد بزرگی هست که خیلی ها بهش مبتلا هستند ! بیایید از این رذیله ی اخلاقی خودمان را دور کنیم.
حریم ها را نابودنکنیم. باحفظ حرمت هازندگی شیرین تری خواهیم داشت.
و شما خواهر 👇
گاهی اگه همسرت باهات بدرفتاری کرده اگرجایی کم گذاشته میای وباهزاران نفردیگه ناراحتی هاتو توی مجازی و ....به اشتراک میذاری، اونوقت برات پیام میاد:چه شوهر بدی داری،من که یک لحظه هم نمیتونم تحملش کنم،جای شما بودم ترکش می کردم و ازش طلاق می گرفتم
وشماکم کم به این فکرمی کنی چراتاحالابه فکر،ترکش نیافتاده بودم.،یا یه آقایی براتون پیام می ده:همسرشما قدرِ خانومی مثل شما رونمیدونه من اگر جای اون بودم فلان کارومی کردم و...!
واو انقدر ازشماتعریف می کنه،که واقعا فکرمی کنیدتحت چه ظلم بزرگی هستیدوخودتون خبرندارید!
⚠اینجاست که زندگی کم کم نابودمیشه،شما از شوهرت دلسرد میشی دیگه به دلت نمیشینه،واین میشه آغازبدبختی ها....!
⛔ خواهرم
نیازی نیست دیگران عکس همسرتودراینستاگرام یاهرگروه وشبکه ی دیگه ای ببینن ، تو با این کار نعمتی رو که خیلیا ازش محرومن داری درمعرض دید همه قرار میدی.پس از خدا بترس و تقوا پیشه کن ومواظب خودت باش.
🚫 نیازی نیست عکس جهیزیه وخانه ی جدیدت رودرگروه قرار بدی!شایددختری که همسریاخانوادش نمیتونن همچین امکاناتی براش فراهم کنن دلش بشکنه،
شاید از شوهرش بدش بیادکه اندازه ی شوهرشمانمیتونه امکانات زیردستش بریزه.
اینقدر از کادوهای گرونی که همسرت برات خریده تعریف نکن، و...مراقب باش مقصر دلسردی زوج جوانی نشی!!!!
فوتبالیست و بازیگر عزیز ،،، نیازی نیست عکس های همسرت رو که حجاب نداره و بی حجابه توی فضای مجازی پخش کنی و توی سایت های مختلف بگذاری و در معرض نمایش قرار بدهی !!! اگه یک جُو غیرت داشتی به خودت اجازه نمی دادی راست راست پیش زنت که حجاب درستی هم نداره بمونی و عکس های مختلف از زوایای متفاوت بگیری و توی سایت های مختلف و اینستاگرام و ... بگذاری !! سوال من اینه دیگران برای چه و چرا ببینند ؟؟؟،
پاسخی جز فخر فروشی و تفاخر نخواهی داشت . زیرا منطق و عقل سلیم چنین حکم می کند .
در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب
یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود !!!
با احترام
منتقد : سعید رضائی
عرض سلام محضرملت شریف ایران عزیز
در پی انتشار عمل غیراخلاقی یکی از نیروهای آزاد شاغل در یکی از مدرارس غیردولتی در کلان شهر تهران ضمن محکوم نمودن شدید چنین اعمال زشت وغیر انسانی توسط هرشخص در هرپست وجایگاهی ودر خواست عاجزانه از مراجعه قانونی جهت برخورد قاطع وعبرت آموز با چنین افراد خاطی به استحضار ملت شریف ایران می رساند این فرد معلم نما از نیروههای رسمی آموزش وپرورش نبوده و با سفارش و زدو بندهای موجود وارد مدرسه غیر انتفاعی شده است وظلم بزرگی به جامعه بزرگ وشریف یک میلیونی فرهنگیان کشور است که با مظلومیت تمام با همه کم لطفی هایی که در حق این قشر شریف و زحمتکش شده است که شرافتمندانه با تمام وجودامر مقدس آموزش و تربیت فرزندان عزیز کشور را عهدار بوده وخواهد بود را با این فرد خاطی یکی نمائیم
ملت شریف ایران خاطرات و جان فشانی های معلمان عزیزی که در خشم شعله های آتش سوختند ویا در زیر خروارها آوار ماندن ودر مسیر رود خانه ها غرق شدن و جان به جان آفرین تسلیم نمودند تا جان دانش آموزان خود را نجات دهند وآن معلم کردستانی که خود را همرنگ دانش آموز سرطانی کرد به منظور ابراز همدردی را هیچ وقت فراموش نخواهند کرد پس عاجزانه از محضر شریف ملت بزرگ ایران تقاضامندیم حساب این فرد خاطی غیر فرهنگی را از فرهنگیان متدین جدا نمایند درود بر ملت بزرگ ایران وفرهنگیان شریفش
لطفا جهت حفاظت از حریم فرهنگی کشور نشر دهید
📖گلی از#گلستان سعدی
✍️ #جوانمردی
✅ ازحاتم طایی پرسیدند:ازخودت بزرگ همتتردرجهان دیدهای یاشنیدهای؟
👌گفت:بله،روزی چهل شتربرای یکی از پادشاهان عرب قربانی کردم و مهمانی بر پا بود امامن برای انجام دادن کاری به جایی رفته بودم. خارکنی را دیدم که در آفتاب داغ به سختی کار میکند.
به اوگفتم: به مهمانی حاتم نمیروی که همه مردم بر سر سفره اونشستهاند.
مرد که مرا نمیشناخت گفت:(هرکه نان ازعمل خویش خوردمنت حاتم طایی نبرد)و من او را به همت وجوانمردی از خودم برتردیدم.
به نام خدا
جزوه جامع فارسی دهم رشته های ریاضی ، تجربی ، انسانی ( ادبیات دهم ) در این بخش برای دانلود دانش آموزان آماده گردید . جزوه جامع فارسی دهم به طور مفصل تمام درس های ادبیات دهم را توضیح داده است و در هر بیت از اشعار تمام نکات قلمرو ادبی ، زبانی و معنایی توضیح داده شده است . جزوه فارسی دهم رشته ی تجربی و ریاضی و انسانی شامل توضیحات کامل و نکات مهم و کنکوری درس های ادبیات دهم می باشد و به تمام دانش اموزان دهم توصیه میشود که نکات کنکور توضیح داده شده در درسنامه ادبیات دهم تجربی را به طور کامل مورد مطالعه قرار دهند .
کتاب فارسی دهم شامل هشت فصل می باشد . فصل اول فارسی دهم در مورد ادبیات تعلیمی می باشد و فصل دوم ادبیات دهم در مورد ادبیات سفر و زندگی می باشد . فصل سوم از کتاب فارسی سال دهم در مورد ادبیات غنایی است و فصل چهارم در راجع به ادبیات پایداری میباشد . فصل پنجم ادبیات سال دهم راجع به ادبیات انقلاب اسلامی است و فصل ششم در مورد ادبیات حماسی می باشد . فصل هفتم ادبیات داستانی و فصل هشتم ادبیات جهان می باشد . در این بخش به معرفی اجمالی مطالب درسی که در طول سال برای دانش اموزان ارائه خواهد شد پرداختیم و همانگونه که میبنید کتاب ادبیات دهم مطالب متعددی را شامل می شود که نیاز به مطالعه جامع و کامل تمام بخش های معرفی شده می باشد .
کتاب فارسی دهم دارای مطالب گسترده ای می باشد و لازم است که دانش اموزان سال دهم این کتاب را به طور دقیق مورد مطالعه قرار دهند . همچنین درس ادبیات در کنکور سراسری یکی از مهم ترین دروس برای تمام رشته ها می باشد و دانش اموزان باید از روش مطالعه ادبیات به خوبی آگاه باشند همچنین روش خلاصه نویسی را برای تمام دروس از جمله ادبیات نیز یاد بگیرند و تهیه بهترین منابع دهم در تمام درس ها و همچنین ادبیات یکی از نکات بسیار مهم می باشد که باید هر دانش اموز به آن توجه ویژه داشته باشد . در پایان توضیحات این بخش به تمام دانش اموزان توصیه میگردد که علاوه بر مطالعه درسنامه های کنکوری حل سوالات تست فارسی دهم در تمام فصل را نیز انجام دهد زیرا درسنامه و تست دو بخش مرتبط به هم هستند و باید در هنگام مطالعه دروس کنکور رعایت شود.
برای دریافت فایل روی قسمت دانلود در بخش زیر کلیک کنید .
دانلود جزوه جامع فارسی دهم
حجم: 3.44 مگابایت
تعداد صفحات : 117 صفحه
فرمت: pdf
با احترام
جزوه جامع فارسی یازدهم نیز به زودی منتشر خواهد شد .
سلام و عرض ادب 🌹🌹🌹🌹
ز کویِ یار میآید نسیمِ بادِ نوروزی
از این باد اَر مدد خواهی، چراغِ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن، غبارِ غم بیَفشانی
به گلزار آی کز بلبل، غزل گفتن بیاموزی
پیشاپیش ، عید نوروز را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض می کنم 🌹🌹🌹
امام علی (ع) فرمودند : «کُلُّ یَوْمٍ لَا یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ عِیدٌ»
(نهج البلاغه، حکمت428)
هر روزی که در آن معصیت و گناه و خلاف نشود، عید است .
راستی هفت سین امسال سامرا هم دارد ....
با آرزوی سلامتی ، تندرستی و شادکامی برای شما و خانواده محترمتان .
ان شاء الله امسال سال ظهور اقا امام زمان عجل الله باشد .
امیدوارم هفت "سین " زندگیتان از جنس " صاد " باشد :
پر از
صداقت ،
صمیمیت ،
صبر و صلابت
صواب و صلح و صفا....
اراتمند شما
سعید رضائی
حلول ماه رجب وفرارسیدن سال جدید وعید باستانی نوروز بر شما و خانواده گرامی مبارک باد
ایام به کام
مانا باشید و پایدار
سلام
با هنر نمایی اقای مهدویان در شبکه سه، افرادی نیز پیدا شده اند که با دامن زدن به این مباحث ، ابیاتی را به کار می برند تا ثابت کنند فردوسی در شاهنامه زنان را تحقیر کرده است .
جایگاه والای زن در شاهنامه فردوسی غیر قابل انکار است.
چندین زن معروف در شاهنامه به نقش آفرینی پرداختهاند که از آن جمله اند :
آرزو، آزاده، آزرمیدخت، ارنواز، اسپنوی، بانوی گازر، بانوی گردوی، بانوی مهبود، پور اندخت، تهمینه
جای دریغ است که بسیاری از ما ایرانیان، نمونه ی درخشانی همچون شاهنامه را ژرف نمی کاویم و در رویکرد به متن ِ آن، هر چاپی را که به دستمان بیفتد، ساده نگرانه و زودباورانه، رونوشت بی کم و کاستی از دست نوشتِ شاعر می انگاریم و هر یاوه و هذیانی را که رونویسان این اثر بزرگ در درازنای ِسده های پشت سر بر آن افزوده باشند، به سراینده نسبت می دهیم و بر پایه ی آن ها بر کرسی داوری می نشینیم و بانگ برمی آوریم که فردوسی چُنین گفت و چُنان سرود !
آنچه که عیان است این است که هرگونه بحث و داوری درباره ی درونمایه و داده های شاهنامه در هر زمینه ای و از جمله زمینه ی پایگاه زن، تنها با استناد به ویراسته ترین متن نشریافته ی این حماسه، می تواند اعتباری نسبی داشته باشد.
ساختار متن شاهنامه ی فردوسی از قرن نوزدهم میلادی تا کنون، موضوع پژوهش و شناخت شمار زیادی از دانشوران غربی و ایرانی بوده و ویرایش های گوناگونی از آن در بمبئی، کلکته، پاریس، مسکو، تهران و نیویورک چاپ و پخش شده. اعتبار هریک از این ویرایش ها را می توان با شمار افزون تر و کهن بودگی هرچه بیشتر ِدست نوشت های پشتوانه ی آن از یک سو و میزان شایستگی دانشی و پژوهشی ویراستار یا ویراستاران ِ آن از سوی ِدیگر، ارزیابید و به گونه ای باز هم نسبی و احتیاط آمیز پذیرفت.
پس در کار ِشاهنامه خوانی و شاهنامه پژوهی و کاوش در هزارتوهای آن - به گفته ی سهراب سپهری - «چشم ها را باید شست / طور ِدیگر باید دید !» هنگام آن رسیده است که همه ی ساده انگاری ها و برون نگری های هزاره ی پشت سر را در رویکردِ به شاهنامه، کنار بگذاریم و با چشمانی ژرف کاو و به سخن ِنیما - «بینایی ی ِ فوق ِ بینایی ها»، از لایه ی بیرونی و پدیدار ِآن بگذریم و ژرفْ ساختِ آن را با همه ی بُعدهای ناشناخته اش بنگریم.
در گفتگویی که بین گردیه( خواهر بهرام چوبین) و بهرام چوبین صورت می پذیرد گردیه با صفاتی چنین توسط فردوسی حکیم توصیف می شود:
همی گفت هر کس که این پاک زن
چه نیکو سخن گفت بر انجمن
تو گفتی که گفتارش از دفترست
ز دانش بجا، سب او برتر است
در داستان بهمن، در توصیف همای(دختر بهمن) چنین آمده است:
یکی دخترش بود نامش همای
هنرمند و با دانش و پاکرای
همی خواندندی ورا چهرزاد
ز گیتی به دیدار او بود شاد
سخن بنده این است اگر ابیات الحاقی را بیان می کنیم ، بیاییم این ابیات هم بگویم و در حق فردوسی حکیم ، انصاف را رعایت کنیم
بی تردید پیرامون جایگاه زن در شاهنامه فردوسی، گفتنی بسیار است و در این گفتار و مبحث میدان سخن باز و وسعت تحقیق گشاده است.
با احترام
سلام امروز قصدم این هست که بگم خداوند به من و شما میگه من در قلب های شکسته جای دارم.!
دو کس کُشتی ای میگیرند یا نبردی میکنند
از آن دو کس، هر که مغلوب و شکسته شد، حق با اوست! نه با آن غالب!
زیرا که فرمود : انا عند القلوب المنکسره ( من نزد قلب های شکسته هستم )!
همه ما قبول داریم که مسافریم و روزی از این دنیا خواهیم رفت. هر مسافر باید از یه مسیری حرکت کنه تا به مقصد برسه. مقصد ما مسافر ها کجاست؟ کاملا واضحه. انا لله و انا الیه راجعون. ما قراره به سمت خدا بازگردیم. او ما رو خلق کرده و تنها او ما رو میپذیره. ما باید دوباره در خدا حل بشیم.
منتها تا ناخالصی در وجودمون هست، نمیتونیم! باید این ناخالصی ها رو پاک کنیم. در دنیا، در سکرات موت، در عالم قبر، در عالم برزخ، در عالم قیامت. همه این مراحل برای پاک شدن ماست. برای خالص شدن ما! وقتی پاک شدیم، اون وقت میتونیم در خدا حل بشیم و با خدا یکی بشیم.
خب حالا که مقصد مشخصه، هر مسافر عاقلی، راهی رو انتخاب میکنه که نزدیکتر باشه. خود قرآن راه های زیادی رو نام برده و ما باید کوتاه ترین راه رو انتخاب کنیم. البته باید به یاد داشته باشیم که نزدیکترین راه، قطعا آسان ترین راه هم نیست! بلکه سخت ترین راهه!
وقتی خدای مهربان عده ای رو به عنوان مقربان خودش معرفی میکنه، باید بدونیم اخلاق اونها، رفتار اونها میتونه سبب تقرب ما به خدا و در نهایت رسیدنمون به خدا باشه.
از گفتار معصومین راه تقرب به خدا به دو قسمت تقسیم شده. یکی راهی به سمت بالا و دیگری راهی به سمت پایینه! اگر خدای سبحان جهتی می داشت، در عرش بود و در فرش نبود، در افلاک بود و در خاک نبود، انسان فکر می کرد که نزدیک ترین راه همون بالا رفتنه! خیلی باید علم داشته باشن، خیلی کمال داشته باشن، خیلی ولایت داشته باشن، خیلی اخلاص داشته باشن تا بالا برن و به خدا نزدیک بشن. اگر تنها راه نزدیکی به خدا همون راه بالا بود، باید اون راه بالا را شناسائی کرد و پیمود؛ منتها خدا جهتی نداره! در همه جهت ها و مکان هاست. خدا هم در عرش هست و هم در فرش!
تنها راه قُرب اِلَی الله و مشاهده خدا این نیست که انسان عالم ترین، عاقل ترین، کامل ترین، عابد ترین انسانها باشه! اگر اون راه رو طی کرد، خُب خیلی از کمالات نصیبش میشه؛ اون البته اَقرَبُ الطُرُقه؛ ولی یک راه پائین هم داره! یه راه برجسته، یه راه فروتنی! اون راه برجسته نصیب هر کسی نمیشه. انبیاء هستن، اولیاء هستن، معصومان هستن، مرسلین هستن؛ اینها اون راه برجسته را طی میکنن؛ امّا راه پائین راه تواضعه و دل شکستگی و فروتنی و ...
پس کلا دو راه هست! یا انسان به سمت خدا تقرب پیدا میکنه، یا خدا به سمت انسان! یا انسان میهمان خدا میشه یا میزبان او! اهمیت میزبانی از میهمان بودن کمتر نیست! اگر کسی دلش شکست و از همه جا ناامید شد، اون میتونه یه پناهگاهی رو شناسائی کنه و خودشو توش جا بده!
اگر کسی دل شکسته داشت، این رو بدونه که میتونه میزبانی خدا رو به عهده بگیره! اگر دلشکسته شدی، بدون که برای میزبانی خدا انتخاب شدی. ما که توان راه بالا پیمودن رو نداریم! پس نزدیک ترین راه برای ما همون "قلب شکسته" ست که نصیب خیلی ها میشه. قدرش رو بدون اگه دلی شکسته داری. دلت رو با یاد خدا آروم کن!
اینکه میگن [اَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ اِذَا دَعَاهُ وَ یکْشِفُ السُّوء] نه یعنی وقتی مضطر شدی، اَمَّن یُجیبُ بخون! ما هر وقت مشکلی داریم، أمَّن یُجیبُ می خونیم. معنای آیه که این نیست! معنای آیه اینه که وقتی مضطر شدی، بگو: [یا اَلله]، جواب می گیری. برای اینکه مضطر رو فقط اون جواب میده! کسی که همه راهها به روش بسته شد، اون جوابشو میده! چون آدم وقتی مضطر شد، موحّد خوبی هم میشه. چون براش ثابت میشه که از هیچ کسی کاری ساخته نیست!
کجایید ای کبوتر های آبی؟!!!!
با کدام واژه ی خونین می توان این زخم خونین را رقم زد که قلم خود در پرده ی غم به سر می برد!!!!
کدام واژه یارای مرهم بر این زخم خونین است؟!!
الله اکبر !
الله اکبر !
این چه مصیبتی است که آسمان آبی پرندگان آبی لباس ماتم به تن کرده است!!
کجایید ای شهان این جهانی؟!!!!
کجایید ای مهان آ سمانی؟!!!!
بای ذنب قتلت؟!!
به کدامین گناه باید کبوتران دریایی در آتش بسوزند و فریاد رسی نداشته باشند؟!!
لا اله الا الله
سخت است پرستوهای مهاجر در شعله های آتش جهنمی بسوزند و گوش شنوایی ،ناله های آنان را نشنود!
بای ذنب قتلت؟!!
من دامن یار گیرم اندر سئلت
گویم ملکا بای ذنب قتلت؟!!!
چه شده است که انسانیت از جامعه بشری رخت بر بسته؟!!
چه شده که کمال انسانیت گوهر نایابی شده است؟!!
چه شده است که انسان امروزی تعلق خاطر به جیفه ی ناچیز دنیا دارد؟!
کجا هستند چشم های حقیقت بینی که دم از معارف انسانی می زنند؟!!
به راستی در دنیای مدرن امروزی ،انسان در چه جایگاهی است؟!
چرا هر روز باید شاهد تلفات انسانی باشیم؟!
بای ذنب قتلت؟!!!
🔳🔳🔳🔳🔳
رضائی
به نام خالق ارض و سماوات / به نام داور روز مجازات
باسلام ، با حکایتی دیگر در خدمت شما هستیم .
حکایت
زن زیبایی به عقد مرد زاهد و مومنی در آمد ......
مرد بسیار قانع بود و زن تحمل این همه ساده زیستی را نداشت.
روزی تاب و توان زن به سر رسید و با عصبانیت رو به مرد گفت: حالا که به خواسته های من توجه نمی کنی، خود به کوچه و برزن می روم تا همگان بدانند که تو چه زنی داری و چگونه به او بی توجهی می کنی، من زر و زیور می خواهم!
مرد در خانه را باز کرد و روبه زن می گوید: برو هر جا دلت می خواهد!
زن با نا باوری از خانه خارج شد، زیبا و زیبنده!
غروب به خانه آمد .
مرد خندان گفت: خوب! شهر چه طور بود؟ رفتی؟ گشتی؟ چه سود که هیچ مردی تو را نگاه نکرد .
زن متعجب گفت: تو از کجا می دانی؟
مرد جواب داد: و نیز می دانم در کوچه پسرکی چادرت را کشید!
زن باز هم متعجب گفت : مگر مرا تعقیب کرده بودی؟
مرد به چشمان زن نگاه کرد و گفت: تمام عمر سعی بر این داشتم تا به ناموس مردم نگاه نیاندازم، مگر یکبار که در کودکی چادر زنی را کشیدم!
شاعر چه زیبا گفت :
هرکه باشد نظرش در پی ناموس کسان
پی ناموس وی افتد نظر بوالهوسان...قضا کشتی آن جا که
خواهد بَرَد
وگر ناخدا جامه بر تن
دَرد
مکن سعدیا دیده بر
دست کس
که بخشنده پروردگارست
و بس
#سعدی
#بوستان
قضای الهی کشتی را آنجایی می بَرد که مقدر شده است و خدا می خواهد .
حتی اگر ناخدای آن کشتی ، جامه و لباس خود را بدرد ، یعنی خودش را به سختی بیافکند
، نتیجه ای نخواهد داشت ، بی شک مقدر شده بود این کشتی به عمق دریا برود که چنین
شد
نه نوحی هست
تا از موج و طوفان بَر کشد مارا
نه موسایی
که بشکافد عصایش آبِ دریا را.....
نه ابراهیم
تا ناگه گلستان سازد از آتش....
عرض تسلیت به پدران ، مادران و خانواده های داغدیدة سانحه کشتی نفتکش سانچی .
سعید رضائی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام در برنامه دورهمی جمعه شب ،جناب مدیری همچون شب های گذسته با موضوع معلم حرفش را آغاز ، واین دلقک خود شیفته اظهار داشتند که حقوق معلم آنقدر پایین است که قیمت ساعت مچی سیگار فروش کنار خیابان از قیمت ماشین یک معلم بیشتر است ؛ مطلب دوم از افاضات جناب این بود که معلم دوره ی ابتدایی من تنها هنرش تنبیه من بود . مطلب دیگر از بیانات وی این بود که به جهت پایین بودن حقوق معلمان ،اشخاص خوب ومستعد معلم نمی شوند ومعلمان به علت چند شغله بودن در کلاس درس فقط میخوابند وهراز گاهی با صدای اجازه خواستن دانش آموزان بیدار می شوند. اما جناب مدیری ابتدا باید اعتراف کنم ما معلمان در تربیت افراد معدودی چون شما موفق نبوده ایم چراکه امروز دانش آموز ما به بهانه حمایت از معلم اقدام به هتک حرمت وتوهین به معلمان می کند ویا نماینده ی مجلسی که از کلاس درس معلم به وکالت ملت رسیده ، امروز به هنگام تجمع صنفی معلمان ، حتی از پنجره خانه ملت نگاهی به آنان نمی کند .ومسئولی که امروز بر مصدر صدارت و وزارت نشسته است یادش رفته که این مقام را از معلمان دارد . جناب مدیری ، معلمان هرقدر هم حقوقشان کم باشد اجازه نمی دهند افرادحقیری چون شما عزت نفسشان را لگد مال کند وبه دلسوزی دون هایی چون شما نیازی ندارند.
باید عرض کنم در خصوص فرمایشات گهربارتان حرفها زیاد دارم حیف که در این سطور نمی گنجد ولی حاضرم در همان برنامه دورهمی مناظره ای با جنابتان داشته باشم وملت ایران حرفهای من وشما را به قضاوت بنشینند.
راستی هیچ از خود پرسیده ای که چرا با وجود اینهمه هنرمند متعهد و باتجربه چرا شما همیشه در شبکه های مختلف صداوسیما هستید؟ بگذار من بگویم از بس که برنامه های مختلف با دستمزد های کلان دارید ماشین های آنچنانی و بادیگارد وغرور کاذب سرمستتان کرده است .
در فضای مجازی دیدم برای مجری گری برنامه های دهه فجر به مدت ده روز مبلغ صد میلیون خواسته اید، آری همین پول ها را به امثال شماها و همچنین هرزه هایی مثل گلشیفته فراهانی ها و خارج رفته های تازه به دوران رسیده، داده اند که وضع معلمان اینطور شده است .
من به عنوان یک معلم اولا نصیحت می کنم در رفتار و گفتارتان دقت وتجدید نظر داشته باشید ودیگر اینکه هرگز پایتان را از گلیم خود دراز تر نکنید و در خصوص معلمان که عمرشان را برای تربیت واصلاح فرزندان میهن فدا کرده اند ، با این لحن سخن نگویید .
رضایی.
بسم الله الرحمن الرحیم
معصومان (علیهم السلام) بالاترین افتخارشان این بود که بندگان خدا بودهاند. گروههایی که به شیعیان دربارۀ «توسل به امامان» خرده می گیرند و چه بسا به عمد این اشتباه را میکنند، نمیدانند که شیعه از نظر توحید در قلّه قرار دارد.
همۀ احترام شیعه برای امام حسین (علیه السلام) این است که او عبد خداست و همۀ هستی اش را در راه توحید داد.
حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) شب عاشورا تا صبح با خدا راز و نیاز میکرد و روز عاشورا در مقابل تیرهای دشمن، نماز جماعت خواند. ما این امام حسین (علیه السلام) را در پیشگاه خدا واسطه قرار میدهیم. زیرا خود خدا به ما فرمان داده: یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتتغوا الیه الوسیله
معنی آیه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! برای نزدیک شدن به خدا، به وسیله و ابزاری متمسک شوید.
از پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله) پرسیدند: منظور از «وسیله»ای که در آیۀ آمده، چیست؟ ایشان فرمودند: مراد از «وسیله» قرآن، من، علی، فاطمه، حسن و حسین است.
عیسی مسیح (علیه السلام) وقتی در گهواره به سخن آمد، گفت:( قال انی عبدالله آتانی الکتاب و جعلنی نبیا
معنی : همانا من بندۀ خدایم، که مرا کتاب داده و پیغمبرم قرار داده است.
نظامی می فرماید :
خدایا جهان پادشاهی تو راست
ز ما خدمت آید ، خدایی تو راست
فردوسی بزرگ می فرماید :
جز از بندگی پیش یزدان مجوی
مزن دست در نیک و بد جز به اوی
سلام خدمت همه بزرگواران
( عنوان پست امروز سخن خداست و سخن بنده نیست )
خداوند در آیه 12 سوره حجرات می فرمایند که :
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ
معنی : اى کسانى که ایمان آورده اید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا که بعضى از گمان ها گناه است.
و اما سخن ما .....
مخاطب این آیه مومنان هستند . اگر خودمان را مومن واقعی می دانیم باید از بدبینی به یکدیگر و شکاکیت دست برداریم چرا که اینها طبق دستور قرآن گناه هستند .
بسیاری از بدبینی ها، شکاکیت ها ، شاید ها و گمان های ناصواب و نادرست گناه است و ویرانی می آورد .
ویرانی آن زمانی است که با همین گمان های باطل تخم بی اعتمادی را در جامعه می کاریم و فرصت رشد و نمو را به آن می دهیم .
بارها دیده ایم که بسیاری از خانواده ها و زندگی ها به خاطر همین بدبینی ها و خیال ها و وهم های باطل از هم پاشیده شده است .علتش هم واضح و روشن است. بدبینی گناه است و گناه یعنی نافرمانی از امر خدا و نا فرمانی از امر خدا نتیجه اش ناکامی و شکست و سرگردانی در دنیا و آخرت است .
سخن آخر:
بله ... گمان بد به همدیگر بردن طبق آیات قران گناه است .
ای کاش تا زمانی که از کسی خطایی ندیده ایم به آن فرد بد بین و مشکوک نشویم و اگر خطایی هم دیدیم بسپاریم به خدا که قضاوت کند ، زیرا خداوند بهترین قاضی است .
اما نمونه بارز این آیه در ادبیات ما در اشعار مولانا مشهود است .
حضرت مولوی بزرگ می فرمایند :
این خیال و وهم بد چون شد پدید
صد هزاران یار را از هم درید
بله ! مولانا هم می گوید وهم و خیال باطل و بدبینی باعث می شود افراد جامعه از هم دیگر جدا و دور شوند .
در دفتر اول مثنوی معنوی باز هم مولانا می فرمایند :
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
شاید چیزی در درون من باشد که تو نمی دانی ! پس قضاوت و بدبینی ممنوع ....
نگارنده : سعید رضائی
ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﺎﻩ ﺑﯿاندازند
ﯾﻮﺳﻒ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ!
ﯾﻬﻮﺩﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﻣﯿﺨﻨﺪﯼ؟! ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺖ...!
ﯾﻮﺳﻒ ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﻓﮑﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ با ﻣﻦ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﺩﺷﻤﻨﯽ ﮐﻨﺪ، ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﯼ ﺩﺍﺭﻡ...!
ﺍﯾﻨﮏ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻦ ﻣﺴﻠﻂ ﮐﺮﺩ، ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻢ ﮐﻪ
"ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺑﻨﺪﻩﺍﯼ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﺮﺩ..."
الیس الله بکاف عبده ؟
{ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﮐﺎﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ؟}
ﺳﻮﺭﻩ ﺯﻣﺮ، ﺁﯾﻪ36
rezaie.blog.ir
چهارشنبه_سوری_در_شاهنامه_فردوسی
🔥💥⚡️💥🔥🔥💥🔥🔥🔥🔥🔥
👈 کتابی که در آن می توان نشانه هایی از برگزاری جشن #چهارشنبه_سوری در میان ایرانیان یافت ، #شاهنامه_فردوسی است .
🔥💥⚡️🔥💥⚡️
👈 در آن از جشنی در چهارشنبه پایان سال سخن می رود .
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
👈درباره ی نیک بودن روز چهارشنبه برای برگزاری جشن در باور ایرانیان ، از داستان رزم بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه شاه آگاهی هایی می توان به دست آورد .
در این داستان چنین می خوانیم : هنگامی که هر دو سپاه آماده ی رزم بودند، ستارهبینی بهرام را پند میدهد که :⚡️🔥💥🔥
ستاره شمر گفت بهرام را
که در « چارشنبه » مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت
همه کار ناسودمند آیدت
یکی باغ بد در میان سپاه
از این روی و زان روی بد رزمگاه
بشد « چارشنبه » هم از بامداد
بدان باغ کامروز باشیم شاد
ببردند پرمایه گستردنی
می و رود و رامشگر و خوردنی
ز جیحون همی آتش افروختند
زمین و هوا ار همی سوختند
#شاهنامه_فردوسی
🔥⚡️💥⚡️💥⚡️⚡️🔥🔥🔥
💎تــــوی کلاس درس خــــدا؛
اونـــی که ناشُکـــــری میکنه رَد مـیشه!
😱اونــی که نــــاله میکنه تجــــدیـد میشه!
😊اونــی که صَبــــر میکنه قبـــــول میـشه!
😍اونــی که شکُــــرمیکنه شاگردمـمتـــاز میـشه!
دعـــا میکنم شـاگردان مـمـتــاز خـــدا بـاشیـد...
شمـــا هـم دعـــا کنـید هـمـکـــلاس بـشیم.....
او که همنام خداوندجهان است وکیل
برسرمشکل مردم نگران است وکیل
گاه رودیست خروشان که به دریابرسد
گاه آرام ترازآب روان است وکیل
همه ی فکروتلاشش پی احقاق حق است
مثل یک کوه پناه دگران است وکیل
بالی ازعدل وعدالت به تنش دوخته اند
باز در اوج فلک درطیران است وکیل
دل مظلوم به گرمای وجودش گرم است
چون چراغیست که خورشیدنشان است وکیل
خنده ای برلب مظلوم اگرمی بیند
شادی اش بیشترازحدبیان است وکیل
زخمهامیخوردازدست رقیبان حریص
ولی ازلطف خودمرهم جان است وکیل
عزت خویش به هرجاه وبهایی ندهد
چون که هم پایه مردان جهان است وکیل
درترازوی عدالت کفه اش سنگین است
عشق درباطن اودرجریان است وکیل
خون دل می خوردآنکس که حیایی دارد
چون خدا،حافظ اسرارنهان است وکیل
گرچه از جورزمان گاه دلش می گیرد
گل لبخندبه لبهایش عیان است وکیل
هنرازدست وزبانش همه جامی ریزد
کمترین مایه ی او فن بیان است وکیل
پول ناحق نخورد،میل به ناحق نکند
گرچه گویندفلان است وفلان است وکیل
ترسی ازظلم نداریم دراین دارفنا
تاخدا بر دل ماغمزدگان است ((وکیل))
هوا بس ناجوانمردانه سرد است .....
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ،
سرها در گریبان است .
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را .
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند ،
که ره تاریک و لغزان است .
وگر دست ِ محبت سوی کس یازی ،
به اکراه آورد دست از بغل بیرون ؛
که سرما سخت سوزان است .
نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت .
نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم
ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟
مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر ِ پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد !
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای!
منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم .
منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور .
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور .
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم .
بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم .
حریفا ! میزبانا ! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد .
تگرگی نیست ، مرگی نیست .
صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است .
من امشب آمدستم وام بگزارم.
حسابت را کنار جام بگذارم .
چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟
فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست .
حریفا ! گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است .
و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده .
به تابوت ستبر ظلمت نه توی ِ مرگ اندود ، پنهان است .
حریفا ! رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است .
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت .
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،
نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین .
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است .
مهدی اخوان ثالث
برای پیوستن به کانال کافه شعر فرهنگیان ، تصویر زیر را
کلیک کنید 👇