وب سایت فرهنگی_آموزشی رضایی

دبیر زبان و ادبیات فارسی ناحیه 2

وب سایت فرهنگی_آموزشی رضایی

دبیر زبان و ادبیات فارسی ناحیه 2

وب سایت فرهنگی_آموزشی رضایی
اینجانب سعیدرضائی دبیر زبان و ادبیات فارسی ناحیه دو رشت،
و معاون دبیرستان معارف اسلامی صدرای رشت این وب سایت را طراحی نموده ام .
هدفم از ایجاد این وب سایت، به اشتراک گذاشتن مطالب علمی ، تربیتی و فرهنگی می باشد . برای دانش آموزان نیز مطالب آموزشی به صورت رایگان به اشتراک خواهم گذاشت تا رسالت معلمی خودم را نیز به جا آورده باشم . نظرات و پسشنهادات خود را برایم ارسال کنید حتما میخوانم و پاسخ می دهم.
نویسندگان
پیوندها
آخرین نظرات

به نام خداوند جان و خرد 

کزین برتر اندیشه بر نگذرد 

نام کاملش سید اشرف‌الدین حسینی قزوینی گیلانی می باشد زیرا هم در قزوین بوده و هم در گیلان ...اما بیشتر گیلانی معروف است

اینگونه اشعار بیشتر اشعار انتقادی سید اشرف می باشد ...

آرامگاه سید اشرف‌الدین حسینی گیلانی در گورستان ابن بابویه، شهر ری قرار دارد . اشعار سید اشرف‌الدین گیلانی بیش از بیست هزار بیت است. کتاب باغ بهشت و نسیم شمال قسمتی از آثار فکاهی اوست....

شعر اول:

نه درس به کار آید و نه علم ریاضی

نه قاعده مشق و نه مستقبل و ماضی

نه هندسه و رسم و مساحات اراضی

خواهی که شوی مجتهد و مفتی و قاضی

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

صد سال اگر درس بخوانی همه هیچ است

در مدرسه یک عمر بمانی همه هیچ است

خود را به حقیقت برسانی همه هیچ است

جز مسخرگی هر چه بدانی همه هیچ است

رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز

****توضیح :مفتی =فتوا دهنده

اینم شعر دوم 

دست مزن! چشم، ببستم دو دست /راه مرو! چشم، دو پایم شکست

حرف مزن! قطع نمودم سخن /نطق مکن! چشم، ببستم دهن

هیچ نفهم! این سخن عنوان مکن /خواهش نا فهمی انسان مکن

لال شوم، کور شوم، کر شوم/  لیک محال است که من خر شوم


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۲
سعیدرضائی

نظرات  (۱۱)

۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۱ سیّد محمّد جعاوله
والله چه عرض کنم در مورد شیخ
ممنون از شعرای که گذاشتید و اطلاعاتی که دادید.
پاسخ:
شیخ است دیگر 
خواهش می کنم . قابلی نداشت ....متشکر از نظرتان 
عده ای او را دیوانه خطاب کردند و در تیمارستان به صورت مشکوک فوت شد اما به راستی او شاعر و نویسنده خوبی بود و مسائل را به وسیله شعر و سخن انتقاد می کرد 
روحش شاد 
۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۳۸ معصومه صادقی
در شعر اول از دست زندگی درس و... فک کنم خیلی عصبانی بودن
برای شعر دومشون هم باید نوشت بدون شرح
با شعر اولشون واقعا خندیدم
:-))
پاسخ:
شعر اول در انتقاد از اوضاع ایران در ان زمان سروده شده است و شعر دوم درباب محدودیت‌ها و خط قرمزها برای شاعران و نویسندگان.....
ممنون از حضور پر رنگتان
عالی بود . ....احسنت
پاسخ:
ممنون از شما
بنده خدا, چرا بهش میگفتن دیوونه؟؟
من که فکر میکنم تغییر زیادی بوجود نیومده. شما تو شعر اول به جای مسخرگی بگو پارتی- البته وزنش جور نمیشه- مواردی که گفته به درد نمیخوره اون موقع بدون مسخرگی -که نمیدونم دقیقا منظورش چیه- و حالا بدون پارتی بدرد نمیخورن
پاسخ:
این شعرها مخصوص اون دوران هست . اون موقع ها با مسخرگی و دلقک بازی پول خوبی میشد در آورد . حتی بعضی مواقع دلقک بازان بیشتر از قاضیان پول در می اوردند . کسی که تحصیل می کرد کمتر از بیسواد پول در می اورد . لذا در این وب قصد ندارم به این دور و زمان ارتباط  دهم . برای زمان طاغوت است این ها نه الان ........وارد سیاست نشویم بهتر است چون سیاست به هیچ کس رحم نمی کند ......سعید نفیسی تاریخ نگار و  ادیب معاصرش  در این رابطه می‌گوید: "اورا به تیمارستان شهر نو که در آن زمان «دارالمجانین» می‌گفتند بردند، در قسمت عقب تیمارستان جایی به او اختصاص دادند. من نفهمیدم چه نشانه جنونی در این مرد بزرگ بود. همان بود که همیشه بود. مقصود از این کار چه بود؟ این یکی از بزرگترین معماهای حوادث این دوران زندگی ماست....
روزنامه او هر روز ولوله‌ای در شهر براه می‌انداخت. سیدی بود یک لا قبا، نه بیم داشت و نه احتیاج... دولت‌ها از دست او به ستوه آمده بودند. سرانجام اورا به عنوان دیوانه به دارالمجانین فرستادند و به زنجیر بستند. بیچاره هر قدر نامه نوشت و لابه کرد گوش شنوا نیافت و سرانجام معلوم نشد چرا اورا سربه نیست کردند. بنا بر گفته‌ها در منابع یاد شده و موثق، به قلم سعید نفیسی و حسین نعیمی ذاکر، اشرف‌الدین گیلانی مشکل روانی نداشته، محجور نبوده و از تیمارستان نیز رهایی نیافته. او در تیمارستان تحت شرایط مشکوکی درگذشت.....
اکثر شعرهای قدما اصطلاحات عرفانی مربوط به خودشونو داشتن
بخاطر اینکه مطالب عرفانی دقیق دست نااهلان نیوفته و ازش سوء استفاده نکنن
ممنون میشم که سر بزنی//.
پاسخ:
ان شا الله کسی برداشت بد نداشته باشد ....
حتما در اسرع وقت سر میزنم به وبتان
۲۲ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۴۵ زمزمه باران...
سلام..خوبین؟؟
اون منابع روایی شیعه است..شیعه 4 منبع اصلی روایی داره...

اون روایت از امام رضا ع هم به چشم..در اولین فرصت مینویسم اونم با ذکر منبع..
منظورم از اون روایت این بود تا شیعه علی ع شدن فاصله ست..

پاسخ:
سلام 
منابع روایی رو می دونم ....
فقط ممنون میشم که کامل ذکر کنید اون روایت رو 
چشمتان بی بلا

خسته نباشید بینهایت متن جالبی بود
پاسخ:
ممنون از حضورتان 
با تشکر فراوان 
شعر کامل بود؟؟؟
پاسخ:
با سلام 

بله 

مرحوم نسیم شمال بیت معروفی دارد:

لذت دنیا زن و دندان بُوَد
بی زن و دندان، جهان زندان بُوَد

در سال ۷۶ پسرعمویم آقامحمد ازدواج کرد

من با الهام از شعر فوق و به عنوان کادو شعر زیر را برایش سرودم و در مجلسِ عروسیِ او خواندم:


از دلِ خود کن بُرون هر غصّه را
جانِ من ، بشنو ز من این قصّه را

دوش دیدم پیر دنیا دیده ای
گفتمش برگو برایم نکته ای

لب گشود و گفت با آه و فغان
بهر من دندان نباشد در دهان

در دهانم نیست دندان، عیب نیست
درد بدتر ای پسر، بی همسری است

(لذّتِ دنیا زن و دندان بُوَد
بی زن و دندان جهان زندان بُوَد)

دردهایت را بکن یکجا علاج
دین خود را حفظ کن با ازدواج

درب دوزخ را به روی خود ببند
زندگانی را بکن مانند قند

درب جنّت را به رویت باز کن
ریشه ی شیطان بِکَن از بیخ و بُن

کن حذر از دام شیطان ای جوان
هست شیطان همدمِ بی همسران

مردِ بی زن همچو تیر بی کمان
پیشرفتی نیست او را در جهان

با خیالات خودش بازی کند
هست پندارش که خودسازی کند

مردکِ بی اطلاع و بی سواد
( النکاحُ سُنّتی ) بُرده ز یاد

آیه ی قرآن زند هر دم صدا
( أنکِحُوا ) ای مؤمنینِ با خدا

ای عزیزم  قدرِ همسر را بدان
زن گُل و ریحان بُوَد نه قهرمان

سختگیری کارِ نامردان بُوَد
حُبّ همسر آیه ی ایمان بُوَد

خانه و ماشین و پول و اسکناس
زیورآلات و مُد و کفش و لباس

باعث خوشبختی انسان نشُد
پس بیا و فکر کن در حال خود

زندگی را با محبّت زنده کن
بر گرفتاریّ و مشکل خنده کن

گر که خواهی نیکبختیّ و صفا
رو به سوی خالق یکتا نما

او علیم است وسمیع است و بصیر
بر تمام کارها باشد قدیر

رازق است و روزی ما را دهد
گر ز او خواهیم، یارِ ما شود

باش اینک عبدِ رَبُّ العالمین
شیعیان را کن فزون اندر زمین

هر کسی دندان دهد، نان هم دهد
از خدا خواهم که ایمان هم دهد

هر که ایمان و عمل توأَم کند
پُشتِ مشکلهای خود را خم کند

وافیا ای شاعر نیکو سخن
ای که گویی شعر بی مُزد و ثَمَن

هر که را بینی ستایش می کند
بانگ صدها آفرین سر می دهد

آفرین گفتن هم آخر کار شد؟!؟
با عمل اثبات کن ایمانِ خود

ای خداوند عزیز و مهربان
باش یارِ خوبِ این زوجِ جوان

زندگیشان را بکن بی دردسر
پنج دختر دِه به ایشان، شش پسر


احمدیاسر وافی یزدی

رو مسخرگی پیشه کن... را از حکیم انوری(نور الله عقله) تضمین کرده سید.

البته سید هم نبود و از طایفه برغانی های قزوین بود ولی خوشش نمی آمد به خاندان پدری منسوب گردد و سر لج خود را سید نامید:)

روش شاد

چه شعر حقی گفته 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">